در لابلای داستانی از گل های شب،
به بهای خستگی اسب ها،
انگار ، کسی به نام او بود،
که دهانی زیبا داشت،
پس از ساعت ها عشق بازی،
پشت تلفن،
می رفت و صدایش را می شست،
در گریبانش،
دکمه ای بزرگ و گیسوان بلندی داشت
آن هنگام که لیوان شراب را سر می کشید
ازدحام و وحشت غریبی میان انگشتانش بود
آن شب در آکسارای را
هرگز از یاد نمی برم
که دست بر صورت ام کشیده بود
انگار
هر قدر که به دریا نزدیک می شدم
باورم می شد که عظمت این روشنا
از چهره ی من بود
بارش باران
به هنگام تسکین درد
از حلاوت بودنش
اتفاقی بی نظیر بود
شبیه سازدهنی کولیان جنوب
رنگارنگ
و چنان کیسه مملو از پرنده
آوایی خوش در گلو داشت
در ادامه بخوانید >>
بی وفا ! امروز با فردا چه فرقی می کند؟
متن در مورد آرامش شب و ماه کوتاه و زیبا با معنی و عاشقانه
در لابلای داستانی از گل های شب به بهای خستگی اسب ها9
شعر ما ز یاران چشم یاری داشتیم از حافظ با معنی کامل
شعر یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور با معنی کامل
دانلود آهنگ کی مثل من از محسن یاحقی + متن آهنگ 2021
رفتار تهاجمی در کودکان مبتلا به کمتوانی ذهنی و روش درست برخورد با آن 2021
شب ,لابلای ,خستگی ,گل ,های ,داستانی ,به بهای ,بهای خستگی ,در لابلای ,گل های ,خستگی اسب
درباره این سایت